زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

واکسن یک سال و نیم

سلام خوشکل خانم الهی بمیرم امروز روز بدی برات بود صبح ساعت 8 رفتیم خانه بهداشت و واکسنت را زدیم..   الان هم خوابیدی منم مواظبم تب نکنی..   بیا ادامه مطلب الهی نباشم برات   ولی خوب برای خودت خوبه و چاره ایی نبود..بزرگ میشی یادت میره..   واکسنی که باید 26 میزدی 29 زدی به خاطر اینکه قطره فلج اطفال نبود    ولی دیروز از خانه بهداشت زنگ زدند و گفتند که بیایید برای واکسن .. این شد که به همراه بابایی رفتیم برای زدن واکسن . قد و وزنت و دور سرت را که نگذاشتی اندازه بزنند   قبل از رفتن ..             ...
29 آبان 1392

هشتم محرم و خونه عمه زهرا

   ثنای قشنگم پرنده خوشبختی من سلام   قشنگم نمیدونی چه لحظه های نابی را باهات میگذرونم  و چه کیفی میکنم ازبودن در کنار تو . انقدر شادم میکنی که به هیچ چیزی احتیاج ندارم برای خندیدن ..خدایا شکرت   ادامه مطلب.. بفرما..عشقم       روز 8 محرم رفتیم خونه عمه زهرا و تو هم مثل همیشه تا میرسیم اونجا حول میکنی . نمیدونی چکار انجام بدی اب بازی  یا شن بازی .بری یه جایی گوسفند پیدا کنی و بری چوپان کوچولو بشی خلاصه که چند ساعتی که اونجا هستیم نهایت استفاده را میبری...   عکسهات خیلی زیبا شده مثل تابلوی نقاشی.. چوپان کوچولوی من...   &nb...
28 آبان 1392

خبر

سلام مهربونم چند تا خبر برات دارم.. 1-مادر جون و خاله یکم ماه نشده بر میگردند به سلامتی . دوشنبه هفته اینده 21 روز میشه و ساعت 5 صبح فرودگاه دلمون براشون تنگ شده.   2-هر جا میرم واکسنت را بهت بزنم قطره فلج اطفال را ندارند  به خاطر تحریم..امان از بعضی ها.   3-چهار تا پست پایین جدیده مخصوصا پست هشتم محرم خونه عمه زهرا..   4-خیلی خیلی دوستت دارم ..   5-بــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــوس   ...
28 آبان 1392

حال و احوال این روزها قسمت پایانی

   سلام الهه عشق   طبق معمول هر سال بابایی شب تاسوعا رفت برای پختن نذری و تا ساعت 6.30 صبح اومد بابایی گفت 3 تن برنج پختیم 83 دیگ برنج و 18 دیگ قیمه خدا بده برکت...     بقیه ادامه مطلب..   بیا عزیزم..       خوش اومدی توپ شیطونک. بابایی  تا ساعت 9 خوابید و برای عزاداری رفتیم ولایت مامانی.  جای مادر جون خالی خوش به حالش رفته کربلا ..بعد از نماز جماعت که من یکیش را خوندم و برای دومی شما مِ مِ خواستی و دومی را داخل امامزاده خوندم...جاتون خالی نذری خوردیم که اقاجون و اهل محله زحمتش را کشیده بودند  و شما هم طبق م...
26 آبان 1392

مبارک باشه وروجکم

        ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام    مروارید کوچولوی من     امروز یکسال و نیمه شدی عزیزم 540 روزه که با ما هستی فرشته من...           ماهگیت مبارک باشه عزیزم..   خورشید تابان  همیشه بتاب و زندگیمان را نورانی کن.     انشاالله این ماه پر بار از ماه قبل باشه..      بفرما ادامه مطلب         سلام نازنینم،سلام عشقم    این روزها که می گذرد هر روز شاهد معجزه ایی تازه هستم.   معجز...
26 آبان 1392

حال و احوال این روزها

  سلام بر فرشته مهربونی   این روزها بیشتر از همیشه خوشحالی میکنی ...فکر کنم  به خاطر اینکه پشت سر هم میریم مسجد و هیأت برای عزاداری امام حسین(ع).     بیا ادامه مطلب....     خوش اومدی..   وقتی تلویزیون نوحه پخش میکنه می دوی جلوی تلویزیون وو شروع میکنی به سینه زدن...با اینکه من اصلا بهت نگفتم که باید سینه بزنی..   وقتی که اذان پخش میشه و ضریح یکی از امام ها را نشون میده میری و میز تلویزیون را بوس میکنی البته از وقتی از مشهد برگشتیم...   کلمه هایی که میگی و بعدا یا دو روز نمیگی بعد یکمرتبه شروع میکنی به گفتنش...   مو = بو _ مو   د...
25 آبان 1392

ماه خون

      سلام عشقم  سلام بر حسین سلام بر علی اصغر 6 ماهه سلام بر کربلا   باز این چه شورش است که در خلق عالم است...   میون خیمه طفلی هر لحظه بی قراره حتی برای گریه دیگه رمق نداره   در انتظار ابه خوابی نداره چشماش دیگه اثر نداره لالایی گهواره       این عکس روزیه که رفتیم مهدیه همایش شیر خوارگان حسینی که از بس برای علی اصغر نازنینم گریه کردی  لباست از اشک خیس شد.. جمعه 92/8/17           الهی من فدات بشم  امان از دل حسین  خدایا ما را حسینی کن... پارسال این شکلی...
22 آبان 1392

مسافرت ..مسافر کوچولو قسمت دوم و پایانی

سلام عشقم   سلام به عزیزترین؛قشنگ ترین؛شیطون ترین و بهترین دختر دنیا....   خودم بغل می گیرمت پر میشم از عطر تنت کاشکی تو هم بفهمی که می میرم از نبودنت خودم به جای تو شبا بهونه هاتو می شمرم جای تو گریه می کنم جای توغصه می خورم   این نوشته زیبا را از یه مجله خوندم برات نوشتم   بعد دیدم تو وبلاگ الیسا وروجک هم هست گفتم سوء تفاهم نشه..     بلاخره اینترنت وصل شد و من تونستم بعد از یک هفته بیام از مسافرت و شیرین کاری هات بنویسم..... بیا دنبالم چشمای نازت را بنازم.     خوش اومدی توت فرنگی مامان....   روز دوشنبه ساعت 6 بعد از ظهر ...
7 آبان 1392

مسافرت ..مسافر کوچولو قسمت اول..

سلام فرشته کوچولو   همچنان اینترنت قطع ..الان ساعت 3 نیمه شب و پا شدم عکسهات را اپلود کنم  ولی باز هم نمیشه..این چند تا عکس را با کلی وقت صرف کردن اپلود کردم من را ببخش انشاالله وقتی که وصل بشه میام و مفصل برات مینویسم و نظرات دوستان را تایید میکنم ...در ضمن عید غدیر را به همه دوستان و دختر گلم تبریک میگم....     بفرما ادامه مطلب...         قبل از رفتن به مشهد خونه مادر جون و اقاجون دخترک انار دوست ...   بفرما...اینجا 17 ماه و 24 روزه بودی                   &n...
2 آبان 1392
1